۱۳۸۸ شهریور ۷, شنبه

مقامات دانشگاه آکسفورد برای بار دوم خواستار آزادی محمدرضا جلایی پور شدند

ریاست کالج سنت آنتونی دانشگاه آکسفورد برای بار دوم در طی ۷۰ روز گذشته ، در نامه ای خطاب به رهبر ایران خواستار آزادی محمدرضا جلایی پور، دانشجوی دکتری این دانشگاه شد.
به گزارش نوروز، ریاست دانشگاه آکسفورد و ریاست کالج دانشگاه آکسفورد دو ماه پیش در نامه ای خطاب به ریاست قوه قضائیه، آیت الله شاهرودی، خواستار آزادی این دانشجوی خود شده بودند، اما از آنجایی که به این نامه ها ترتیب اثری داده نشد، بار دیگر کالج سنت آنتونی دانشگاه آکسفورد در نامه ای خطاب به رهبر ایران، ضمن ابراز نگرانی از وضعیت تحصیلی این دانشجو خواستار آزادی وی شد.
در این نامه آمده است: « جلایی پور تا کنون اقتخارات زیادی در ایران برای تحصیلات خود کسب کرده و هم اکنون دانشجوی دکتری در دانشگاه آکسفورد است و در اینجا نیز دانشجوی ممتازی است. حبس او به تحصیلاتش صدمات جدیی وارد می‌کند» ، .:
متن کامل این نامه که یک نسخه از آن به همراه ترجمه در اختیار سایت نوروز قرار گرفته به شرح زیر است:
24 اوت 2009 (معادل دوم شهریور ماه ۱۳۸۸)حضور محترم آیت الله سیدعلی خامنه ایمن به عنوان رئیس سنت انتونی کالج از طرف یکی از داشجویان این کالج، محمدرضا جلایی پور، که درتاریخ 17 ژوئن ( ۲۷ خردادماه ۱۳۸۸) در فرودگاه تهران بازداشت شده است، این نامه را برای شما می نویسم. همۀ ما در کالج، اساتید، کارمندان و دانشجویان به شدت از این بازداشت نگران هستیم. این نگرانی بزرگی است برای تمام خویشاوندان و دوستان او و مایۀ تأسف عمیق تمام کسانی است که به عدالت و انصاف نظام حقوقی ایران اعتماد داشته اند. حمدرضا علی رغم اینکه یک دانشجوی ممتاز، جوان و جدی است که مایه افتخار و مباهات سیستم آموزشی ایران است، اما قادر به ادامه تحصیلات خود نیست. او تا کنون اقتخارات زیادی در ایران برای تحصیلات خود کسب کرده و هم اکنون دانشجوی دکتری در دانشگاه آکسفورد است و در اینجا نیز دانشجوی ممتازی است. حبس او به تحصیلاتش صدمات جدیی وارد می‌کند.او در ایران جهت انجام تحقیقاتش حضور یافته و از حق خود به عنوان یک شهروند مسئول برای شرکت در مباحث سیاسی و پویش سیاسی استفاده کرده است. در هیچ زمان او از قانون تخطی نکرده و یا تشویق و تحریک به تخطی از قانون نکرده و یا حرف غیرقانونی نزده است.در روز چهارشنبه، 19 اوت (معادل ۲۸ مرداد)، یک قاضی در تهران دستور آزادی محمدرضا را به شرط تأمین قراری در حدود دویست هزار دلار صادر کرد. خانوادۀ او مبلغ قرار را پرداخت کرد و آنها را جهت تحویل او به زندان اوین راهنمایی کردند. آنها آنجا رفتند و به مدت یازده ساعت بیرون زندان منتظر بودند. او آزاد نشد و هیچ گونه توضیح رسمی به خانوادۀ او داده نشد. برادر او جمعاً 48 ساعت در آنجا منتظر ماند. در این زمان به او گفتند که روز شنبه، 22 اوت بازگردد. آنها این کار را انجام دادند ولی این بار به آنها گفته شده است که دادستان تهران دستور داده است که او آزاد نشود. تا آنجایی که آنها مطلع هستند، بر سر پروندۀ او بین مقامات قضایی و امنیتی اختلاف است.به عنوان رئیس کالج او، از جانب تمام اعضای کالج، من از شما مصرانه می خواهم که پروندۀ او را بررسی کنید، تا حکمت و رافتی که باید جز تمام نظام های حقوقی باشد را به نمایش بگذارید و فوراً او را آزاد کنید تا او بتواند به تحصیلات خود ادامه دهد و همچنان برای ایران افتخارآفرینی کند.
با احترام
مارگارت مک میلان
رئیس کالج سنت آنتونی آکسفورد

برای حجاریان؛ بی تو قدمی برنمی داریم


پرستو سرمدی
بر تو چه رفته است که این گونه به انکار خویش نشسته ای ؟ با ما از ناتوانی در تحمل رنجی که در زندان کشیده ای سخن نگو که در این 10 سال اخیر هر روز می دیدیم رنجی را که می کشی و دم نمی زنی ،هر روز می دیدیم که ناتوانی در بیان کلمات چگونه تو را قاصر می کند از انتقال معانی عظیمی که در ذهنت می گذرد اما باز هم از گفتن آن نمی گذشتی چرا که می دیدی موج اشتیاق را در چشمهایمان که می خواستیم کلمه کلمه ای که از دهانت بیرون می آید را چون در گرانبها حفظ کنیم در خاطرمان که می دانستیم حتما به کار می آید برای آبیاری نهال نوپای آزادی در این سرزمین خشکیده.
به درستی مغز اصلاحات نامیدند تو را مغزی که از پس آن ترور رسوا از کار نیفتاد تا خواری گردد در چشم دشمنان انسانیت تا امروز به خیال خود با مجبور کردن تو به آن اعتراف نمایشی از چشم در بیاورند و شاید مرحمی بر آن بگذارند بی خبر از آنکه برای زخم 10 ساله مرحمی نیست.
دژخیمان این بار اشتباه نکرده بودند در تشخیص جایگاه تو و تو را به عنوان نظریه پرداز اصلاحات که می تواند اصلاحات را به سرانجام برساند و ایران را به آژادی هدف قرار دادند بی خبر از آنکه این تیر هیچ گاه به هدف نخواهد خورد.زمستان 78 بود که گلوله به هدف نخورد تا به لطف خدا تو بمانی و سمبلی شوی از دموکراسی در ایران که هر چند هنگام سخن گفتن نفسش به شماره می افتد و برای راه رفتن نیاز به کمک دارد اما همچنان زنده است و روزی دوباره سراپا خواهد شد.
می دانی بعد از 10 سال چرا حتی از جسم ناتوان و بیمارت نمی گذرند ؟ چون می دانند که ترور سال 78 بی نتیجه مانده است و تو با همین جسم ناتوان هم نظریه پرداز بزرگ آزادی خواهی هستی و با همین جسم بیمارت از اصلاحات جامعه محوری سخن گفته ای که این روزها بیش از هر زمان قدرت آن برای دشمان آزادی عیان شده است .
حالا به تو و آزادی ضربه ای دیگر زده اند در خیالشان اما باز هم ناتوانند در فهم اینکه همین که بیرون بیایی بازهم شمع محفل ما خواهی بود همچون آزادی و دموکراسی که برای همیشه محبوب ما خواهند ماند هر چند امروز دست رس ناپذیر بنمایند.
اما آن موقع حتما به ما بگو که بر تو چه رفته که این گونه به انکار خویش نشسته ای ؟نه این که گمان کنی تورا برای سکوت در برابر آن نمایش مضحک ملامت می کنیم که جانت برایمان عزیر تر از هر چیز دیگری است در این دنیای بی آبرو اما از چه روی این گونه سرت را پایین گرفته ای و به انکار خویش نشسته ای ؟مبادا گمان کرده باشی باز هم تو باید قربانی شوی برای ادامه راهی که همه می دانیم بالاخره به مقصد خواهد رسید .تصور کردی باید قربانی شوی تا شاید نسل من بتواند با فراغ بیشتر این راه را بپیماید . اما اشتباه کرده ای ما بی تو حتی قدمی بر نمی داریم...
پرستو سرمدی، عضو هسته مرکزی پویش موج سوم