۱۳۸۸ شهریور ۱۱, چهارشنبه

زولبيا باميه را فراموش نکن

اصلاً معلوم نيست بايد گريست يا خنديد؟ اگر راست باشد که تاريخ دو جور تکرار مي شود؛ تراژيک يا به شکل کمدي هر دو کار مجاز است. اما وقتي اين دو موقعيت درهم مي آميزد شق سومي پيش مي آيد که مارکس حدسش را نمي زد و نامش مي شود شق ملال آور تکرار تاريخ. وقتي خنده و گريه درهم مي آميزد، وقتي که هم اشک امانت نمي دهد و هم خنده نفست را بريده. تا به حال نديده يي کسي را که از فرط گريستن مي زند زير خنده، آنقدر مي خندد که فقط با يک سيلي مي توان او را به حالت عادي برگرداند. وقتي شاهد اشکال دو گانه تاريخي بوده يي، ديگر با شکل ملال آور آن نمي داني چه کني الا همين واکنش؛ هيستري، درهم آميختن خنده و گريه و بعد جيغ و فرياد تا اينکه کسي بيايد و به ضرب سيلي تو را به حالت اوليه برگرداند. کار ديگري هم مي شود؟ تذکر دهي؟ چه تذکري که تا به حال داده نشده باشد. افشا کني؟ صدايش بر سر هر کوي و برزن است. آگاهي بخشي کني؟ اي امان از اين چاه ويل جهل که هر چه در آن بريزي، گودتر مي شود. وقتي فرزند انقلاب و فرزند نظام و فرزند اصلاحات را مي بيني که رديف در کنار هم به جرمي مشترک نشسته اند، سر در گريبان باشند يا نحيف و تکيده يا مضطرب و پريشان يا دست آخر توبه کار، به جز گريستن چه مي تواني بکني؟ وقتي مي بيني که هابرماس و ماکس وبر و... با اغتشاشگران پير و جوان هم پرونده مي شوند و الساعه است که به جرم اغتشاش از صحنه دانشگاه ها پاک شوند و به همراه آنها مدرسان، جز خنديدن چه مي تواني بکني؟ وقتي مي شنوي که مجرم رديف اول علوم انساني و جامعه شناسي است و اين اومانيست هاي مشکوکي که دور از چشم نيروهاي امنيتي نرم خزيده اند زير پوست شهر و جامعه و مسوولان ما را 30 سال پس از انقلاب فرهنگي سورپريز کرده اند يا اينکه از راديو مي شنوي که دارد از دانشجويان خنگ شهرستاني از همه جا رانده شده و عقده يي نسبت به علوم دقيقه صحبت مي کند که به همه اين دلايل آسيب پذيرند و از سر عقده مي ريزند تو خيابان جز قهقهه زدن چه بايد کرد؟ وقتي مي شنوي و همه مسوولان نظام بر سر آن وفاق دارند که در بازداشتگاه ها جرم هاي بسياري اتفاق افتاده و بايد خاطيان به سزاي اعمال شان برسند و در همين حال همه کساني که از اين جرائم پرده برداشتند نيز بايد مجازات شوند ديگر به جز هيستري هيچ راهي نمي ماند.خنده و گريه را درهم بياميز و آنقدر جيغ بکش تا يکي سر رسد و تو را برگرداند به حالت اوليه. حالت اوليه؟ حالت اوليه چيست؟ حالت اوليه بدل شدن به موجودي است که زماني دارد براي گريستن، زماني براي خنديدن، جدا جدا مي خندد و جدا جدا مي گريد، موقعيت ها را درهم نمي ريزد و اين نامش مي شود زندگي. يک سيلي کافي است. يک سيلي ضروري است اگر نه محکوم مي شوي به جنون و همه جا در کوي و برزن همگي به يکديگر نشانت مي دهند، آدمي که همين جور سرگردان با خودش مي خندد و با خودش مي گريد و جيغ مي زند و... اما اگر آن سيلي را کسي نبود که بزند، خودت بزن تا هوشياري. مبادا قاطي کني. اگر ديوانه شدي هيچ کس به کمکت نخواهد آمد. اين را از روي تجربه مي گويم. خودت، خودت را درمان کن. رنج هايت را به رو نياور. مبادا، مبادا خوف کني. مبادا بگذاري غم بيايد و همه طاق هاي زندگي ات را بگيرد. نگذار بشود هم خانه تو و همزاد تو و... مبادا بشوي مثل ما قديمي ترها؛ سوگوار هميشگي مرده هايي بي کفن و دفن. مرده ها نمي گذارند زنده ها زندگي کنند. هر نسلي، هر طيف و طايفه يي مرده هاي خودش را دارد و سوگ هاي خودش را. مرده هايي بي کفن و دفن که در ميان ما مي چرخند و از ما مي خواهند فراموش شان نکنيم. مرده هاي جنگ در برابر مرده هاي شهر. مرده هاي... حالا معلوم مي شود چطور نوستالژي دست از سر اين ملت بر نمي دارد. نه. چطور است که اين ملت هميشه سوگوار موفق نمي شود دست از سر مرده هايش بردارد. دست از سر خاطراتش. هيچ وقت فرصت پيدا نمي کند مرده هايش را به خاک بسپارد. تا مي آيد سوگ را به کناري بگذارد، کينه ها را فراموش کند، باز مرده هايي جديد و کينه هايي تازه. هر طيف و طايفه يي مرده هاي خودش را دارد و تا مي آيد فراموش کند و راه جديدي را پي گيرد باز زخمي جديد و خوني که مابين قرار مي گيرد. نه مي تواند ببخشد نه مي تواند فراموش کند. تو اما به مرده هايت اگر مي خواهي وفادار باشي به آيين آنها که پر از ترانه و ترنم و غزل بود وفادار باش. بر سر مزارشان اگر مي روي ترانه و ترنم و غزل را از ياد مبر. بزرگ ترها اشتباه شان را تکرار کردند. جامعه يي را که مي رفت فراموش کند يا به رو نياورد از نيمه راه برگرداندند. تو را نيز سوگوار کردند. همين تويي را که تازه داشت ياد مي گرفت زندان ها را موزه کند و يک روز در هفته را به توريسم در زندان ها اختصاص دهد. تو اشتباه نکن وگرنه باز جدال اشباح نخواهد گذاشت زندگي ادامه يابد و امکان معاشرت را از ما خواهند گرفت. هر طيف و طايفه يي مرده هاي خودش را دارد و خواهان احقاق حقوق آنها خواهد شد. جامعه يي با ايمان هاي موازي و رنج هاي موازي و در نتيجه خواهان انتقام. دوباره چقدر زمان لازم خواهد بود تا فراموشي بيايد. اما يادت نرود، زندگي مگر نه اينکه ادامه دارد. چند لحظه يي زندگي متوقف شد؟ دستور ايست دادي؟ زندگي را ايستاندي... زندگي را بايد هر از چندي ايستاند تا از چگونگي اش پرسيده شود، از آدم ها و نسبت ها. اما مبادا اين ايست ناگهاني عادت ثانوي ات شود. حتي اگر لازم باشد ادا درآوري. ادا درآور تا نشان دهي که زندگي ادامه دارد، کافي است به رو نياوري. خودت را بزن به نشنيدن. برو جلسات نقد و بررسي ادبيات. جلسات شهر کتاب درباره اين يا آن فيلسوف... از سر کوچه فيلم هايي که هرگز نديدي بگير و نگاه کن. نشد سري بزن به کانال هاي تلويزيون ويژه ماه مبارک رمضان. ببين چه زيبا در ستايش قدس و رحمت مي گويند. گوش کن، حال کن... برو افطاري. هر کي دعوتت کرد برو. دعوتت هم که نکردند از سر کوچه اش رشته داغ با سير بخر و بخور. زولبيا باميه. مطمئن باش حالت بهتر مي شود. اصلاً بشين پاي بحث هاي فلسفي در صدا و سيما اگر اهل فلسفه يي يا کلاس هاي مولوي شناسي اگر با ادبيات عرفاني حال مي کني يا نقد فيلم شبکه چهار... اصلاً دو قدم مانده به صبح را گوش کن. همه اش خوبه. فقط کافي است 30/8 را نبيني. هر وقت زمان خبر شد کانال را عوض کن. خبر را رها کن، نظر را بچسب. کمي صبر کني باز تلويزيون جلسات بحث و نقد انديشه هاي همين متفکراني که پيگرد قضايي مي شوند را در شهر کتاب پخش خواهد کرد. نگران نباش. بعدتر ها يادشان خواهد افتاد که هابرماس، منتقد ليبرال دموکراسي است و با لائيسيته مدل فرانسوي مشکل دارد. با عقلانيت ابزاري هم همين طور و بعيد نيست سري از سرها درآورد. بعدترها باز يادشان خواهد آمد که مي شود به هر ترتيبي شده به کمک ماکس وبر زير آب مارکس را زد. يادشان خواهد آمد که مارکس و هابرماس و بسياري چون او را مي شود براي از خانه راندن ليبرال ها وارد ميدان ساخت. آن موقع تو ديگر لازم نيست از اينکه دانشجوي علوم انساني هستي خجالت بکشي، آن موقع هيچ کس به تو به عنوان عنصري مشکوک و عقده يي و عقب مانده ذهني نگاه نخواهد کرد، تو را مجرم نخواهد خواند فقط به اين دليل که کتاب هايي را خوانده يي که وزارت ارشاد مجوزش را صادر کرده... تا آن موقع بزرگ تر شده يي، بالغ تر شده اند، پيرتر شده ايم... تا آن موقع فقط مراقب باش رواني نشوي. بگذار زمان بگذرد. اي کاش زمان بگذرد. آيا زمان، زمان ما مي گذرد؟
سوسن شريعتي
نقل از: روزنامه اعتماد

افاضات جدید فرمانده سپاه پاسداران در مورد خاتمی، موسوی خویینی‌ها و اصلاح طلبان: هدفشان از تخت پایین کشیدن رهبری بود

فرمانده کل سپاه بخشی از آنچه تلاش‌های برنامه‌ریزی شده برای انجام کودتای مخملین در کشور می‌خواند با استناد به اعترافات جدید برخی از افراد سیاسی را تشریح کرد. سردار سرلشکر محمد علی جعفری فرمانده کل سپاه در ادامه سخنان خود در جمع پیشکسوتان دفاع مقدس با اشاره به اینکه خیلی‌‌ها می‌گویند نگویید انقلاب مخملی چراکه وقوع انقلاب در ایران ممکن نیست، گفت: «ولی همین اتفاق در خیلی از کشورها از بستر انتخابات و دموکراسی انجام گرفته است». وی افزود: «بزرگترین نقطه آسیب انقلاب و محتوای نظام، همین جاست. مقاطع انتخابات (البته در گذشته کمتر این فرصت در اختیار مخالفین استمرار انقلاب اسلامی و راه امام قرار گرفته بود)، محل بروز چنین رفتارهایی است، اما در دهه چهارم انقلاب با این موضوع بیشتر مواجه هستیم». جعفری اضافه کرد: «بعضی از آقایانی که چند وقتی است دستگیر شده‌اند، اعترافاتی داشته‌اند که به صراحت اعلام می‌کنند در گذشته نیز همین هدف‌ها دنبال می‌شده، اما به شکل دیگر. البته برخی فکر می‌کنند این حادثه اخیر یک اتفاق ساده بود و تنها یک رقابت سیاسی به شمار می‌رفت که در درون نظام اتفاق افتاد. البته اینکه می‌گوییم درون نظام، از یک نظر درست است، چون همه مردم در زیر چتر نظام جمهوری اسلامی زندگی می‌کنند. اما در جایی دیگر مفهوم از درون نظام آن است که ما محتوای نظام را قبول داشته باشیم در حالی که در این انتخابات موضوع به این سادگی نبود». عضو شورای عالی امنیت ملی تصریح کرد: «پاسخ به این موضوع در جملات و اطلاعاتی که به آنها استناد خواهم کرد، نهفته است. وقتی حرف از براندازی به میان می‌آید به آن معنایی که آمریکایی‌ها در گذشته می‌گفتند و امروز جرأت بیان آن را ندارند، نیست. بلکه منظور همان است که به اصطلاح «تغییر رفتار جمهوری اسلامی» خوانده می‌شود. یعنی تغییر جهت‌گیری‌های اصلی انقلاب و عدول از اصول و آرمان‌های انقلاب که هدف آمریکایی‌ها نیز اکنون همین است». جعفری یادآور شد: «شاید برخی بگویند که این اعترافات منتشر شده همچون سخنان آقای ابطحی بر اثر فشار و زور بوده است، این افراد مدعی چاره‌ای ندارند جز اینکه دروغ بگویند. آقای ابطحی در مدتی که در زندان بود با خروج از جوی که دیگر بر او حاکم نبوده و دور شدن از آن دوستان خود، با بحث آزاد، تحولی در او به وجود آمده و این سخنان را گفته است. البته ایشان روزی بیرون خواهد آمد و آن موقع نیز می‌توانید در مورد استدلال‌های وی اظهارنظر کنید. چراکه دانستن حق مردم است، مردم باید بدانند». وی در ادامه سخنان خود به طور مستند به برخی از سخنان افراد اصلاح طلب اشاره کرد که آنها هدف اصلی خود برای پیروزی در انتخابات را تضعیف ولایت فقیه عنوان کرده و اینگونه گفته‌اند: * آقای موسوی خوئینی‌ها در بهمن 87 اینگونه می‌گوید: «ما باید بیاییم و توان بگذاریم تا به هر قیمتی رهبری را از تخت پایین بکشیم. او باید بفهمد که این مملکت آنطور نیست که ایشان هر جور بخواهد به هر سمت بکشد. خاتمی و یارانش اکنون کلی تجربه دارند. * آقای ابطحی در اعترافات خود می‌گوید: «خاتمی و فاتح و مهدی‌هاشمی رفسنجانی می‌گفتند که "برنده شدن در این انتخابات خیلی با انتخابات گذشته فرق می‌کند. در این صورت جریان اصولگرا و رهبر دیگر نمی‌توانند سرشان را بلند کنند و این معنای یکسره کردن کار است. " یعنی رسیدن به یک نظام با ولایت فقیه بسیار ضعیف شده یا بدون ولایت فقیه جا بیفتد. اعتراضات در انتخابات کاملا برنامه‌ریزی شده بود.» * آقای خاتمی در بهمن 87 می‌گوید: «اگر در این انتخابات احمدی‌نژاد سقوط کند، عملاً رهبری حذف می‌شود، اگر به هر قیمتی و به هر شکلی اصلاحات دوباره به قوه اجرایی بازگردد، دیگر رهبری اقتداری در جامعه نخواهد داشت. سقوط اصولگرایی به معنای پایان اقتدار رهبری تلقی می‌شود و با شکست اصولگرایان باید قدرت رهبری را مهار کرد». * آقای نبوی می‌گوید: «باید سعی کنیم احمدی‌نژاد را کاندیدای رهبری معرفی کنیم که اگر شکست خورد، رهبری شکست خورده باشد. ما یک بار این کار را در خرداد 76 انجام دادیم که ضربه سنگینی بود و به سختی از جا بلند شدند، اکنون باید ضربه نهایی را به رهبری بزنیم. برای محدود و پاسخگو کردن قدرت باید از بالاترین قدرت شروع کرد». * آقای عطریان‌فر اعتراف می‌کند که «آقای تاجزاده در انتخابات می‌گفت "اگر بتوانیم ببریم، با تجربیاتی که در این سال‌ها کسب کرده‌ایم به راحتی می‌توانیم رهبری را مهار کنیم. " شاید تنها کسی که انقلاب مخملی در ذهنش کاملا تئوریزه شده بود و بدون آنکه اسمش را بیاورد همان ایده‌ها را مطرح می‌کرد، آ‌قای تاج‌زاده بود.» * آقای ابطحی در رابطه با هدف اصلاحات می‌گوید: ««هدف اصلاحات حذف عنوان ولایت فقیه و رهبری دینی و تغییر حاکمیت انقلابی و دینی به حاکمیت عرفی و سکولار است». سردار جعفری گفت: «آقای ابطحی استراتژی‌های اصلاحات را اینگونه بیان می‌کنند: «"1- دین ستیزی؛ یعنی بی‌توجهی و غیرارزشی معرفی کردن دینداری و دینداران. 2- رواج بی‌بند و باری که مهمترین شکل آن بی‌تفاوت کردن دختران و پسران نسبت به رابطه با یکدیگر بوده است. 3- حذف نمادهای دینی و انقلابی ". ابطحی می‌گوید سعی می‌شد در جلسات کم کم عکس امام و رهبری حذف شود». وی اضافه کرد ابطحی خصوصیات اصلاح‌طلبان را نیز اینگونه ذکر می‌کند: «"1- غرب باوری؛ بی‌هویتی اصلاح‌طلبان در سیاست خارجی شاخص‌ترین وجه آنها بود. آنها از هیچ دریوزگی برای جا انداختن خود در مقابل غرب فروگذار نبودند و حاضر به اجرای ظالمانه‌ترین تقاضاهای غرب بودند». به گفته عضو شورای عالی امنیت ملی، ابطحی دومین شاخصه اصلاح‌طلبان را آلوده شدن به فسادهای مالی عنوان می‌کند و می‌افزاید: «ریشه همه مشکلات همین موضوع بود». جعفری افزود: «این نوع انحرافات در مسیر انقلاب، امروزه بسیار جدی شده و تشخیص آن بسیار سخت است و همه توان و هدف دشمن خارجی روی همین مفاهیم متمرکز شده است». فرمانده کل سپاه با طرح این سوال که آیا در این فضا باید ساکت بنشینیم و نظاره‌گر باشیم، گفت: «برخی نیز متأسفانه با آنها همگام شدند که انشاءالله هدایت شوند. جالب آنکه این اتفاقات بعضا به اسم مبارزه با انحراف انجام می‌شود و برخی می‌گویند در راه امام و انقلاب انحراف ایجاد شده و ما می‌خواهیم جلوی آن را بگیریم». عضو شورای عالی امنیت ملی با اشاره به تعبیر مقام معظم رهبری مبنی بر فتنه عمیق خواندن اتفاقات اخیر گفت: «این ماجرا بحران نبود. البته یک آزمایش ” وقتی حرف از براندازی به میان می‌آید به آن معنایی که آمریکایی‌ها در گذشته می‌گفتند و امروز جرأت بیان آن را ندارند، نیست. بلکه منظور همان است که به اصطلاح «تغییر رفتار جمهوری اسلامی» خوانده می‌شود. “ بزرگ نیز بود، اگر ما خواهان بقای نظام هستیم و دوست داریم راه امام استمرار داشته باشد، باید بیش از این دقت کنیم و در موضع‌گیری‌ها در رأی دادن‌ها در حمایت از جریانات سیاسی، شناخت از دشمنان، بیشتر دقت کنیم». سرلشکر جعفری یادآور شد: «نخبگان و خواص انقلاب متأسفانه ریزش داشتند، اما نباید نظام را با عملکرد من یا شما سنجید،‌ بلکه باید با معیارها و شاخص‌های صحیح راه امام و شهدا را ادامه داد. متأسفانه برخی از نخبگان به این نکته مهم که ولی‌فقیه فصل‌الخطاب موضوعات است، توجه کافی نکردند و به راحتی نقدهای نادرستی به آن وارد می‌کنند و اگر آنها اینگونه رفتار کنند، نباید ادعای پیروی از راه امام و طرفداری از نظام را داشته باشند». فرمانده کل سپاه خطاب به اینگونه افراد گفت: «بیایید مردانه موضع واقعی خود را اعلام کنید و روی آن بایستید. البته برخی می‌خواهند در عمل در مقابل اصل نظام بایستند ولی مردم متوجه این قصد آنها نباشند اما ما وظیفه داریم آنها را رسوا کنیم و این وظیفه سنگین بر دوش همه ماست که وظیفه پیشکسوتان جهاد و شهادت در این زمینه بسیار مهم است». جعفری یادآور شد: «حفظ انقلاب نیازمند سرباز، سردار و البته انسان‌های خط‌ شکن است». وی در ادامه در پاسخ به سوالی درخصوص اعلام برخی اسامی افراد سیاسی گفت: «معتقدم ما امروز بعد از این فتنه بزرگ و این ضربه بزرگ اعتباری که به حیثیت نظام جمهوری اسلامی وارد شد، دیگر این اسم آوردن‌ها حتماً باید انجام شود». وی با انتقاد از کسانی که دفاع از احمدی‌نژاد را مساوی با دفاع از رهبری می‌دانند، گفت: «رهبری کجا و ماها یعنی دیگر مسئولان نظام کجا؟ برخی طیف‌های سیاسی در این انتخابات معتقد به نه به احمدی‌نژاد به هر قیمتی بودند که البته به جز تأکید آنها بر موضوع هر قیمتی، بقیه شعارشان، قابل قبول است، چرا که نوعی مبارزه انتخاباتی است ولی وقتی برخی اتفاقات پشت صحنه مشاهده می‌شود پیچیدگی‌های سختی اتفاق می‌افتد». جعفری در پاسخ به سوال دیگری درباره استفاده از مشایی در دولت، این موضوع را نادرست عنوان کرد و گفت:‌ «البته آقای احمدی‌نژاد در این زمینه استدلال‌ها و نظراتی دارند و ایشان را آدم درستی می‌دانند و در همین موضوع انتصاب ایشان به عنوان معاون اول، آقای احمدی‌نژاد گفتند که من با رهبری صحبت می‌کنم و اگر ایشان قانع نشدند، این انتصاب ملغی خواهد شد ولی برخی رفتارهای آقای احمدی‌نژاد درباره موضوع انتصاب مشایی جای دفاع ندارد». * حوادث اخیر بزرگ‌ترین حادثه در طول تاریخ انقلاب که می‌توانست محتوای انقلاب را تهدید کند سرلشکر در بخش دیگری از سخنان خود در جمع پیشکسوتان جهاد و شهادت که در مسجد ولی عصر(عج) تهران گردهم جمع شده بودند، با بیان اینکه بسیاری از افراد امروز فراموش کرده‌اند که اهداف شهیدان در دفاع مقدس چه بود و ما برای چه می‌جنگیدیم، خاطرنشان کرد: «وصیتنامه اکثر شهیدان بر موضوع رهبری و نظام ولایت فقیه تاکید دارد». وی افزود: «امروز افراد زیادی از راه امام(ره) حرف می‌زنند ولی بعضا در مقابل یکدیگر عمل می‌کنند و باید بدانیم که صحبت کردن از راه امام(ره) آسان است اما عمل کردن و شناخت این راه به خصوص امروز بسیار سخت است». فرمانده کل سپاه با بیان اینکه امام(ره)، اسلام را به جمهوری اسلامی گره زد و حفظ نظام را از اوجب واجبات می‌دانستند، اظهار داشت: «هدف اصلی ما دفاع از محتوای واقعی جمهوری اسلامی است، نه شکل ظاهری آن». جعفری خطاب به پیشکسوتان جهاد و شهادت گفت:‌ «ماندن در این راه مانند انقلابی ماندن است که این امر در اوائل انقلاب آسان بود ولی امروز بسیار سخت است و خیلی‌ها نتوانستند این روحیه را حفظ کنند». وی با تاکید بر اینکه توصیه به ماندن در مسیر جهاد و شهادت باید هدف اصلی اینگونه نشست‌ها باشد، خاطر نشان کرد: «مقام معظم رهبری نیز همواره بر این موضوع تاکید دارند که نباید تنها در دوران گذشته پر افتخار ماند بلکه باید تکلیف امروز را ببینیم؛ چرا که گاهی برخی قدرت تطبیق با شرایط امروز انقلاب را ندارند». وی با تاکید بر اینکه هدف امروز ما همان اهداف گذشته یعنی حفظ اصالت جمهوری اسلامی است و فقط مصادیق تفاوت می‌کند، ادامه داد: «امروز حتی شاهد تغییر در تهدیدات علیه کشورمان هستیم؛ چرا که امروز شیوه جنگ عوض شده و دفاع نیز از نوع همطراز به ناهمطراز تغییر یافته است و البته اولویت تهدید برای دشمنان دیگر نظامی نیست». فرمانده کل سپاه با بیان اینکه از سال 80 همواره منتظر حمله نظامی آمریکا بودیم، خاطر نشان کرد: «آنها هیچگاه جرات عملی کردن این تهدید را نداشتند اما باید بدانیم که امروز تهدید علیه نظام و انقلاب، جدی تر از گذشته است». جعفری با اشاره به این مطلب که بی‌تردید تهدید نظامی هیچگاه منتفی نیست، خاطر نشان کرد: «نیروهای مسلح همواره باید برای ارتقاء آمادگی خود، تلاش کنند». وی با اشاره به موضوع هسته‌ای کشورمان گفت: «در طول این سال‌ها شاهد دو مدل برخورد بااین موضوع بودیم که باید ببینیم کدام یک از این برخوردها با مبانی جمهوری اسلامی بیشتر سازگار بود و استقلال و آزادی ملت ایران در کدام برخورد نمود بیشتری داشت». عضو شورایعالی امنیت ملی عدالت، حمایت از مستضعفین و پرهیز از اشرافی‌گری را از جمله اصول و مبانی انقلاب اسلامی عنوان کرد و گفت: «دشمن در طول این 30 سال تلاش کرد تا این مبانی را زیر سئوال ببرد». جعفری با تاکید بر این مطلب که هیچ کس حتی آمریکا جرات و توان براندازی نظام جمهوری اسلامی را ندارد، گفت: «اما آنها تلاش می‌کنند تا محتوای اصلی نظام و مبانی آن را خدشه‌دار کنند و در داخل نیز، برخی افراد که حتی سوابق انقلابی نیز دارند در این مسیر حرکت می‌کنند». وی با بیان اینکه استمرار انقلاب یعنی تحول دائمی و روز به روز به سوی خوبی‌ها، افزود: «‌امروزه تهدید علیه انقلاب از تهدیدات سخت به سمت تهدیدات نرم و خصوصا در ابعاد فرهنگی و سیاسی تغییر ماهیت داده است و اگر این موضوع مورد توجه ما ثقرار نگیرد، ممکن است این انقلابی که حاضر بودیم برای آن تمام هستی خود را بدهیم، به راحتی و از طریق دیگر از بین برود». فرمانده کل سپاه در ادامه با تاکید بر اینکه امروز باید تهدید اصلی انقلاب را به درستی بشناسیم، اظهار داشت: «پیشکسوتان جهاد و شهادت باید امروز نیز به عنوان خط‌ شکن در این مسیر حرکت کرده و رسالت خود را انجام دهند». جعفری تشخیص دشمن و شناخت تهدیدات امروز را بسیار سخت توصیف کرد و با اشاره به حوادث بعد از انتخابات ریاست جمهوری دهم گفت:‌ بزرگ‌ترین حادثه در طول تاریخ انقلاب که می‌توانست محتوای انقلاب را تهدید کند، همین حوادث اخیر بود که در قالب انتخابات بروز کرد. وی گفت: «برخی از به کار بردن واژه انقلاب مخملی ناراحت می‌شوند اما باید بدانیم که همین اتفاقات در بسیاری از کشورها در بستر انتخابات و دموکراسی صورت گرفت و از آن نتیجه هم گرفتند». فرمانده کل سپاه با بیان اینکه در گذشته افراد ضد انقلاب و مخالفین استمرار راه امام (ره) کم‌تر توان سوء استفاده از مقاطع انتخابات را داشتند، اظهار داشت: «برخی آقایان به صراحت در اعترافات خود اعلام کردند که این اهداف در گذشته نیز به شکل دیگری دنبال می‌شد». جعفری با بیان اینکه حوادث اخیر موضوع ساده‌ای نبود، گفت: «این اتفاقات از ماه‌ها قبل طراحی شده بود و حتی در گفتار دشمنان نیز اعلام می‌شد که دنبال تغییر رفتار در جمهوری اسلامی هستند که این تغییر رفتار به معنای همان عدول از مبانی انقلاب است».

وحشت سیمای ضد ملی‌ از حضور خاتمی و جنبش سبز در مرقد امام در شب‌های قدر

با نزدیک شدن ایام شب‌های قدر و برخی فشارهای آشکار، احتمالا پس از 20 سال مراسم احیای شب‌های قدر در حرم بنیانگذار جمهوری اسلامی از سازمان صداوسیما پخش زنده نخواهد شد!

به گزارش خبرنگار «آینده»، با توجه به برنامه سخنرانی سنواتی حجج اسلام "علی اکبر ناطق نوری" و "سید محمد خاتمی" در احیای شب های قدر مرقد امام خمینی (ره) و حضور احتمالی "میرحسین موسوی" و "مهدی کروبی"در این مراسم، سازمان صداوسیما برنامه جایگزین کردن مراسم دیگری را به جای پخش زنده این برنامه‌ها از مرقد امام خمینی(ره) در دستور کار خود قرار داده است.

براین اساس و به منظور خالی نبودن آنتن شبکه یک سیما، پیش بینی‌های لازم برای پخش زنده مراسم احیاء از دانشگاه امام صادق(ع)، حرم حضرت عبدالعظیم حسنی در شهرری و مهدیه تهران را در بررسی‌های لازم قرار گرفته تا در صورت عدم رضایت از برنامه تولیت مرقد امام (ره)، این مراسم پخش زنده نشود!

گفتنی است طبق سنت سنواتی مرقد امام (ره) در شب نوزدهم ماه رمضان حجت‌الاسلام ناطق نوری سخنرانی کرده و قرآن به سر می‌گیرد و درشب بیست ویکم حجت‌الاسلام خاتمی سخنرانی کرده و حجت‌الاسلام شیخ حسین انصاریان برنامه به سر گرفتن قرآن را اجرا می‌کند و معمولا بسیاری از مردم هم در این مراسم شرکت می‌کنند.

به نظر می‌رسد با توجه به موج ممنوعیت گسترده فعالیت افراد زیادی که در ماه‌های اخیر پس از انتخابات به دلیل حمایت از دو کاندیدای ریاست جمهوری در سازمان صداوسیما رخ داده و البته قدرت طیف خاصی که در حمایت از یک کاندیدای دیگر انتخابات ریاست جمهوری حاضر به ترجیح منافع ملی به منافع شخصی خود نمی‌باشند، باید در اننظار احیای سیاسی در رمضان سیاسی امسال صداوسیما بود.

رفتاری که بیش از آنکه موجب تبلور فضای معنوی، وحدت کلمه و پاک کردن اتفاقات تلخ گذشته باشد، دامنه طولانی برای ادامه این تنش‌ها و کشیده شدن آن به نیمه دوم سال جاری خواهد بود.
به نقل از سایت امروز

امپراطوری دروغ

حنیف مزروعی - پایگاه اطلاع رسانی نوروز

معاویه با تکیه بر زر و زور آنچنان دستگاه تزویر و « امپراطوری دروغ »ی را سازمان داده بود که نتیجه اش این بود که آیا علی هم نماز می خواند؟ و به مسجد می رفت؟ و ... و وقتی در نزدیک به 15 قرن پیش بتوان با علی اولین اسلام آورنده ، جان پناه پیامبر و ... ، آنهم ذیل حکومتی بنام دین و خلافت اسلامی چنین کرد تکلیف دیگر انسانها روشن است . در آن زمان که ارتباطات در هر وجهش تفاوتی بنیادی با دنیای امروز داشت « امپراطوری دروغ » آنچنان چهره و شخصیت علی را وارونه نشان داده بود تا خلافتی که به سلطنت تغییر ماهیت داده بود با آسودگی خاطر از وجود این اسوه حق بتواند بر بلاد اسلامی و مسلمانانی که در دام این تبلیغات دروغین افتاده اند، بنام اسلام حکومت کند و...
در این ایام هر صدا و ندایی از سوی نهادها و رسانه های رسمی و تبلیغی می شنویم اگر همه اش دروغ نباشد با دروغ آمیخته است و اینکه اتهاماتی را به دیگران می بندند فقط برای حذفشان از عرصه سیاسی ! وخلاصه این «امپراطوری دروغ» می خواهد همان بلایی را بر سرمعترضان و منتقدان مسلمان خود در آورد که معاویه بر سرمخالفان خود و از جمله علی آورد و در طول تاریخ شیعیان همواره افشاگر آن بوده و درسها از آن آموخته اند .

1.
کلیت آموزه های اسلامی که بطور اعتباری به سه دسته عقائد ، احکام و اخلاق تقسیم بندی می شوند یک هدف را دنبال می کند و آن بر ساختن انسانی است که در زندگی فردی و اجتماعی پایبندی کاملی به ارزشهای دینی و اخلاقی همچون عدالت ، صداقت ، امانت ،...داشته باشد.
ماه رمضان از این جهت ماه مبارکی برای مسلمانان است که در سایه تمرین روزه داری راه تزکیه نفس و اطاعت و بندگی به درگاه حق هموارترمی شود تا از قید هر بندگی دیگر آزاد شوند و جز بر منهج عدالت و راستگویی و درستی و...راه نپیمایند.
طبعا نظام سیاسی برآمده از آموزه های اسلامی باید تجلی عینی و عالی این ارزشها در عرصه عمل باشد . و خلاصه آنکه در مقام مقایسه نظام های سیاسی موجود در دنیا تنها مزیت نظام سیاسی اسلامی نسبت به دیگر نظام ها را باید در پایبندی تام و تمامش به ارزشهای اخلاقی و در راس آنها عدالت و راستی و درستی دانست.

2.
ماه رمضان از وجه دیگری نیزدر تاریخ اسلام برجسته است و آن به شهادت رساندن اسوه کامل مکتب شیعه و تجلی عالی یک مسلمان در زندگی فردی و اجتماعی و رهبری و اداره نظام سیاسی اسلامی امام علی(ع) است . اما آنچه داغ شهادت این صدای عدالت انسانی در تاریخ را در دل هر انسان عدالتخواه و آزاده ای تازه می کند این است که وقتی خبر شهادت او در محراب مسجد کوفه بدست مسلمانی متحجر در بلاد اسلامی منتشر شد خیلی از مسلمانان از خبردهنده می پرسیدند که مگر علی نماز هم می خواند؟

3.
نویسنده این روایت را بارها و بارها و از دوران نوجوانی در بالای منابر از واعظان و خطیبان روحانی شنیده است و اینها در توضیح این واقعه می افزودند که معاویه با بکارگیری دهها جاعل حدیث و صدها امام جمعه و جماعت و هزاران شایعه ساز آنچنان دستگاه تبلیغی علیه امام علی سامان داده بود که این واکنش طبیعی آن در میان مسلمانان بود .
در واقع معاویه با تکیه بر زر و زور آنچنان دستگاه تزویر و « امپراطوری دروغ »ی را سازمان داده بود که نتیجه اش این بود که آیا علی هم نماز می خواند؟ و به مسجد می رفت؟ و ... و وقتی در نزدیک به 15 قرن پیش بتوان با علی اولین اسلام آورنده ، جان پناه پیامبر در همه لحظه های خطر و مبارزه ، داماد پیامبر، عادل ترین و اخلاقی ترین حاکم از نگاه ما و ... ، آنهم ذیل حکومتی بنام دین و خلافت اسلامی چنین کرد تکلیف دیگر انسانها روشن است .
در آن زمان که ارتباطات در هر وجهش تفاوتی بنیادی با دنیای امروز داشت « امپراطوری دروغ » آنچنان چهره و شخصیت علی را وارونه نشان داده بود تا خلافتی که به سلطنت تغییر ماهیت داده بود با آسودگی خاطر از وجود این اسوه حق بتواند بر بلاد اسلامی و مسلمانانی که در دام این تبلیغات دروغین افتاده اند، بنام اسلام حکومت کند و...

4.
یادم هست که همه واعظان و خطیبان از بیان این واقعه مظلومیت علی را نتیجه می گرفتند و اینکه این داستان تکراری تاریخ در مورد ائمه شیعه و شیعیان واقعی از طرف حکومت های جائر اما بنام اسلام بوده است و اینگونه اسلام امامت را از اسلام خلافت و سلطنت جدا می کردند و به تعبیر دکتر شریعتی جنگ دائمی مذهب علیه مذهب در تاریخ اسلام جاری بود، اما هرگز تصور نمی شد که این تجربه «امپراطوری دروغ» در حکومتی دینی بنام اسلام و شیعی آنهم علیه شهروندانی پایبند به این نظام اما معترض به برخی عملکرد ها و منتقد برخی مسئولین حکومتی تکرار شود .

به راه دور نمی روم فقط از مناظره انتخاباتی اخیر شروع می کنم که در آن رئیس دولت نهم در مقابل نامزد رئیس جمهوری دهم مثل آب خوردن دروغ می گفت و به افرادی که در آن جلسه حاضر نبودند تهمت و افترا می بست و ... و از این طریق و طریق های خلاف قانون و عدالت و مروت و اخلاق دیگر که از روز روشنتر است در پی جمع آوری رای برای تشکیل «دولت اسلامی» بود. در بازتاب به مدعیات کذب وی بود که تابلوی "دروغ ممنوع" بر دستهای بسیاری از شهروندان بلند شد اما ظاهرا رای و نظر اکثریت شهروندان افاغه نکرد و تقلب هم به دروغ اضافه شد و وقتی این شهروندان به اعتراض برآمدند که "رای ما چه شد" آنچنان «امپراطوری دروغ»ی بکار افتاد که نگو و نپرس!

صدا و سیما، مطبوعات وابسته، تریبون نماز جمعه و ... و خلاصه هر فرد و امکانی حکومتی به راه افتاد تا اعلام کنند اینها که برای اعتراض به خیابان آمده اند فریب خورده و عامل بیگانه و در پی براندازی نرم و انقلاب و کودتای مخملی اند، و اینها که کشته شده اند بدست اجیرشدگان خاتمی و موسوی و کروبی بوده اند، و حتی جنایات انجام شده در بازداشتگاهای کهریزک و ... نیز بدست نفوذی های برانداز بوده و سران آشوب و اغتشاش هم دستگیر شده‌اند و در دادگاهها به خطا و اشتباه خود اعتراف کرده اند و خلاصه همه اینان مجرم اند و مستحق برخورد و مجازات اما عوامل و دستگاههای درگیر حکومتی همه پاک و مبرا و اگر هم نیروهای نظامی وانتظامی و بسیج و شبه نظامی و لباس شخصی با تجهیزات جنگی به خیابانها گسیل شده و مختصر برخوردی با مردم معترض داشته اند فقط و فقط برای انجام وظیفه و حفظ امنیت معترضان و جلوگیری از ناامنی و ضرر به کسب و کار مردم بوده است و تعداد کشته ها 29 نیز نفر بوده که 20 نفرشان هم بسیجی بوده اند! برشماری دروغ های شاخدار و بزرگ و متعارضی که از 22 خرداد به اینطرف از دستگاههای رسمی و تبلیغی جمهوری اسلامی ایران پراکنده شده است ازحوصله این مقال خارج است اما اگر فردی همت اینکار را برخود هموار کند کارنامه زشتی است که هیچگونه سخیتی با معیارهای ابتدایی اخلاقی چه برسد دینی ندارد .

5.
آلودگی صوتی ای که گوش هر شهروند آگاهی را آزار می دهد و انسان حیرت می کند که مگر می شود ذیل حکومتی به نام جمهوری اسلامی اینهمه دروغ گفت و تحریف کرد و تهمت و افترا به دیگران بست و...و هیچ فرصتی هم برای دفاع به آنها نداد! و خلاصه سنگ ها را بست و...
آخر چگونه می شود که صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران جلسات انس با قرآن بگذارد و تفسیر و وعظ پخش کند و روحانیان عالی مقام در آن حضور یابند و...اما به بدیهی ترین حقوق و اخلاق انسانی پایبند نباشد ؟ و من مانده ام که چگونه این روحانیان انتظار اثرگذاری سخنان و وعظشان را دارند و به این عمل صدا و سیما اعتراض و از حضور در آن خودداری نمی کنند؟ یا تریبون های نمازجمعه که باید محلی برای دعوت به تقوا و راستی و درستی و رحمت و همزیستی و ... باشد تبدیل به مکانی برای درشتگویی و دعوت به برخورد قهرآمیز و بی رحمانه با هر معترض و منتقدی شده است و ... واقعا تصور چنین روزگاری برای فردی چون من ناممکن بود و اینکه بجای شناخت درست مسائل واختلافات فکری و سیاسی و اعتراضات مردم نسبت به نتیجه انتخابات راهی پیموده شود که ماهیت نظامی که تابلوی اسلامی را یدک می کشد به «امپراطوری دروغ» استحاله کند و آنچنان گرد و خاکی بر واقعیت بپاشد که حتی چشمان حقیقت بین نیز به سختی قادر به دریافت آن شوند چه برسد به دروغ گویان و سناریونویسان که خود پیشاپیش در دام این دورغ ها گرفتار آمده و مسیر نظام را به بیراهه برده اند.
اضافه کنم که از قدیم برخی گفتن دروغ مصلحت آمیز را توصیه کرده اند حتی اگر این را صواب بدانیم توجیه اش حفظ جان بندگان خدا بوده است اما در این روزگار دستگاه تبلیغی ای در جمهوری اسلامی به راه افتاده است که برای پوشاندن جنایت و قتل و تجاوز و ... دروغگویی را نه مصلحت بلکه واجب کفایی می داند و این نهایت فاجعه است.
در این ایام هر صدا و ندایی از سوی نهادها و رسانه های رسمی و تبلیغی می شنویم اگر همه اش دروغ نباشد با دروغ آمیخته است و اینکه اتهاماتی را به دیگران می بندند فقط برای حذفشان از عرصه سیاسی ! وخلاصه این «امپراطوری دروغ» می خواهد همان بلایی را بر سرمعترضان و منتقدان مسلمان خود در آورد که معاویه بر سرمخالفان خود و از جمله علی آورد و در طول تاریخ شیعیان همواره افشاگر آن بوده و درسها از آن آموخته اند .
تجربه «امپراطوری دروغ» آنهم در این روزگاران دوام نخواهد داشت چرا که تجربه زندگی در دنیایی که انقلاب و انفجار اطلاعات جزئی از آن را تشکیل می دهد مجال چندانی برای اینکار نمی گذارد به ویژه آنکه این شیوه هیچ سنخیتی با محتوای مدعایی نظام اسلامی ندارد .

6.
جمهوری اسلامی ایران اگر می خواهد بماند باید به راه صداقت و عدالت با همه لوازم و مقتضیاتش بازگردد و قطعا حرکت در این راه است که می تواند اسباب بقا و پایداری نظام را رقم زند و لاغیر