بــرگــزاری دادگـاه تـعدادی از بــازداشــت شـدگـان انـتـخـابـاتـی، واكنشهای پیشبینی شده به دنبال داشت. تعدادی از محافظهكاران كه عداوت آنها با اصلاح طلبان، سابقهای دیرینه دارد با بهرهگیری از رسانههای وابستـه بـه بیـتالمـال به استقبال از «بسته محاكمه» پرداختند. آنها بدون آنكه به اشكالات حقوقی مطرح شده توسط اصلاحطلبان و تعدادی از حقوقدانان مستقل توجه كنند شادمانی خود از «توهم شكسته شدن اصلاحطلبان» را به نمایش گذاشتند. در حالی كه توجه اندك به مبانی اعتراضات، میتوانست زودهنگام بودن و ناحق بودن این ابراز شادمانیها را به نمایش بگذارد. ادعای اصلاح طلبان این بود كه «مراحل اولیه بررسی پروندهها، بدون حضور وكلای مدافع انجام شده و جلسه مقدماتی - كه نام محاكمه بر آن نهادند - نیز با غیبت وكلای تعدادی از متهمان برگزار شده و به دلیل عدم رعایت ضوابط قانونی، اعــتـرافـات مأخوذه ،فعلاً قابل اتكا نیست.» اما مدعیان اصولگرایی بدون توجه به آنكه نهادینه شدن نقض قانون، مـیتواند خسارات زیادی به دنبال داشته باشد تنها خوشحال بودند كه دونفر از اصلاح طلبان «اعتراف» كردهاند. آنها آنقدر در شادمانی غرق شدند كه این سوال را بدون پاسخ گذاشتند: «به فرض كه دو اصلاح طلب ادعاهای خود در خصوص تخلف یا تقلب در انتخابات را پس گرفته باشند، این عقب نشینی باادعای "اعتراف به دست داشتن در كودتای مخملی" چه ارتباطی دارد؟»
البته این نخستین بار نیست كه اصولگرایان بدون توجه به پیامد بعدی برخی حوادث، دچار دستپاچگی میشوند و حقوق احتمالی رقیب یا طرفداران رقیب را نادیده میگیرند. در جریان درگیریهای خیابانی، تعدادی از جوانان دستگیر شدند و خانواده دستگیرشدگان ادعاهایی در خصوص بدرفتاری با فرزندانشان مطرح كردند. دو یا سه خانواده نیز مـدعی شدند كه فرزندانشان پس از بازداشت فوت كردهاند. در آن زمان هیچ یك از اصولگرایان - یا مدعیان اصولگرایی - واكنشی از خودشان ندادند و حتی گاه بر زخم خانوادههای داغدار، نمك پاشیدند. اما هنگامی كه این مصیبت دامنگیر یكی از یاران خودشان شد به صورت ناگهانی، موج ابراز تاسفها، هشدارها و اعلام نگرانیها به راه افتاد. عدهای مصاحبه كردند، گروهی نامه نوشتند و تعدادی نیز به جای زخمپاشیدن بر زخم مادران و پدران داغدار، به تسلیت گویی شتافتند. آنچه دو روز پیش اتفاق افتاد اگر به امری نهادینه در كشور تبدیل شود میتواند روزی اصولگرایان منتقد را نیز در برگیرد ولذا، حتی اگر برای قانون دل نمی سوزانند یا از مسئولیت شرعی احتمالی، واهمهای ندارند حداقل برای حفظ منافع آینده خود بایستی در مقابل هر نوع قانون شكنی یا تضییع حقوق احتمالی متهمان دستگیر شده كه خبرگیری و خبردهی آنها تنها از یك كانال انجام میشود ایستادگی كنند.
امـا ایـن سـكـه روی دیـگـری دارد كـه مرتبط با دستاندركاران پروندههاست. آنها دچار این بدشانسی هستند كه بخش عمدهای از كیفرخواست یا نكات شبیه به آن، قـبـلاً در مـقـالات و خبرهای ویژه چند روزنامه پروندهساز درج گردیده بود. حتی یك روز قبل از تشكیل ناگهانی دادگاه، یكی از خطبای جمعه، تحلیلی ارائه داد كه به اعترافات قرائت شده توسط یكی از اصلاحطلبان زندانی، شباهت بسیار داشت. شاید همین وضعیت باعث شد كه قبل و بعد از دادگاه یا به عبارتی قبل و بعد از انتشار تلویزیونی اعترافات، بر تعداد حامیان روند بازداشتها اضافه نشد. این موضوع بایستی هشداری برای دستاندركاران پرونده باشد تا به دور از هیاهوی همراه با عقدهگشایی تعدادی از اشخاص و رسانههای مدعی اصولگرایی، اقناع افراد بی طرف و حتی چهرههای معتدل اصلاحطلب نسبت به عـملـكـرد خـود را وجـهه همت خویش قرار دهند. در غـیـر این صورت نه تنها پخش اعتراف دو تن از اصلاحطلبان - آن هم بعد از 6 هفته بــازداشــت و بـدون دسـترسی به وكیل - كمكی به آشكارسازی حقایق و رفع خطرات احتمالی نمیكند بلكه فراگیر شدن اعترافات نیز تنها بر حجم تردیدها خواهد افزود. دست اندركاران پرونده و حامیان رسانهای آنها- كه قبل از اعترافات هم همین حرفها را میزدند- باید مشخص كنند كه به دنبال شكستن شخصیت تعدادی از اصلاح طلبان هستند یا میخواهند به قول خود توطئهای را افشا و مردم را آگاه سازند؟ اگر شكستن بازداشتیها مدنظر است قاعدتا این اتفاق نخواهد افتاد و حتی میتواند از اعتراف كنندگان چـهـرهای مظلوم بسازد. اما اگر دستگیریها، اعتراف گیریها و پخش اعترافات - كه در مرحله فعلی و قبل از قطعیت حكم، غیرقانونی به نظر میرسد- هدفی قضایی را تعقیب میكند بایستی روشهایی به كارگرفته شود كه تعدادقانع شدگان افزایش یابد. این در حالی است كه واكنشهای اولیه، چنین چیزی را نشان نمیدهد و كسانی كه در دو روز اخیر به ابراز شادمانی پرداختهاند همان افرادی هستند كه قبلا هم دسـتـگیرشدگان را برانداز میدانستند و خواستار مجازات آنها بودند!
البته این نخستین بار نیست كه اصولگرایان بدون توجه به پیامد بعدی برخی حوادث، دچار دستپاچگی میشوند و حقوق احتمالی رقیب یا طرفداران رقیب را نادیده میگیرند. در جریان درگیریهای خیابانی، تعدادی از جوانان دستگیر شدند و خانواده دستگیرشدگان ادعاهایی در خصوص بدرفتاری با فرزندانشان مطرح كردند. دو یا سه خانواده نیز مـدعی شدند كه فرزندانشان پس از بازداشت فوت كردهاند. در آن زمان هیچ یك از اصولگرایان - یا مدعیان اصولگرایی - واكنشی از خودشان ندادند و حتی گاه بر زخم خانوادههای داغدار، نمك پاشیدند. اما هنگامی كه این مصیبت دامنگیر یكی از یاران خودشان شد به صورت ناگهانی، موج ابراز تاسفها، هشدارها و اعلام نگرانیها به راه افتاد. عدهای مصاحبه كردند، گروهی نامه نوشتند و تعدادی نیز به جای زخمپاشیدن بر زخم مادران و پدران داغدار، به تسلیت گویی شتافتند. آنچه دو روز پیش اتفاق افتاد اگر به امری نهادینه در كشور تبدیل شود میتواند روزی اصولگرایان منتقد را نیز در برگیرد ولذا، حتی اگر برای قانون دل نمی سوزانند یا از مسئولیت شرعی احتمالی، واهمهای ندارند حداقل برای حفظ منافع آینده خود بایستی در مقابل هر نوع قانون شكنی یا تضییع حقوق احتمالی متهمان دستگیر شده كه خبرگیری و خبردهی آنها تنها از یك كانال انجام میشود ایستادگی كنند.
امـا ایـن سـكـه روی دیـگـری دارد كـه مرتبط با دستاندركاران پروندههاست. آنها دچار این بدشانسی هستند كه بخش عمدهای از كیفرخواست یا نكات شبیه به آن، قـبـلاً در مـقـالات و خبرهای ویژه چند روزنامه پروندهساز درج گردیده بود. حتی یك روز قبل از تشكیل ناگهانی دادگاه، یكی از خطبای جمعه، تحلیلی ارائه داد كه به اعترافات قرائت شده توسط یكی از اصلاحطلبان زندانی، شباهت بسیار داشت. شاید همین وضعیت باعث شد كه قبل و بعد از دادگاه یا به عبارتی قبل و بعد از انتشار تلویزیونی اعترافات، بر تعداد حامیان روند بازداشتها اضافه نشد. این موضوع بایستی هشداری برای دستاندركاران پرونده باشد تا به دور از هیاهوی همراه با عقدهگشایی تعدادی از اشخاص و رسانههای مدعی اصولگرایی، اقناع افراد بی طرف و حتی چهرههای معتدل اصلاحطلب نسبت به عـملـكـرد خـود را وجـهه همت خویش قرار دهند. در غـیـر این صورت نه تنها پخش اعتراف دو تن از اصلاحطلبان - آن هم بعد از 6 هفته بــازداشــت و بـدون دسـترسی به وكیل - كمكی به آشكارسازی حقایق و رفع خطرات احتمالی نمیكند بلكه فراگیر شدن اعترافات نیز تنها بر حجم تردیدها خواهد افزود. دست اندركاران پرونده و حامیان رسانهای آنها- كه قبل از اعترافات هم همین حرفها را میزدند- باید مشخص كنند كه به دنبال شكستن شخصیت تعدادی از اصلاح طلبان هستند یا میخواهند به قول خود توطئهای را افشا و مردم را آگاه سازند؟ اگر شكستن بازداشتیها مدنظر است قاعدتا این اتفاق نخواهد افتاد و حتی میتواند از اعتراف كنندگان چـهـرهای مظلوم بسازد. اما اگر دستگیریها، اعتراف گیریها و پخش اعترافات - كه در مرحله فعلی و قبل از قطعیت حكم، غیرقانونی به نظر میرسد- هدفی قضایی را تعقیب میكند بایستی روشهایی به كارگرفته شود كه تعدادقانع شدگان افزایش یابد. این در حالی است كه واكنشهای اولیه، چنین چیزی را نشان نمیدهد و كسانی كه در دو روز اخیر به ابراز شادمانی پرداختهاند همان افرادی هستند كه قبلا هم دسـتـگیرشدگان را برانداز میدانستند و خواستار مجازات آنها بودند!
نقل از: پارلمان نيوز